آرش حجازی
انتشارات کاروان
1388
بخشی از کتاب کیخسرو و راز جام ورجاوند
جمشید رهبر دوران طلایی بشر بود. در افسانهها میگویند در این دوران، بیماری و مرگ وجود نداشت. نمیدانیم کدام بخش از ماجرای جمشید افسانه است. اما این را میدانیم که جام در زمان او به وجود آمد.
جمشید میدانست بشر ذاتاً فراموشکار است و به زودی عصر طلایی را از یاد میبرد و قدرتطلبی و آز دوباره در او بیدار میشود. میدانست پایان این عصر چارهناپذیر است. چرخ تاریخ باید به حرکت میافتاد. تمامی اعصار طلایی تمام میشود، همانطور که اقامت انسان در باغ عدن هم تمام شد. آفریدگار درون انسان تحقق نمییافت، مگر با چرخش چرخ تاریخ.
جمشید به همین دلیل انجمن مغان را تشکیل داد و حکمتی را که در اختیارش بود، به آنها سپرد. این حکمت فقط یک جمله بود که بر جامی نقش شده بود که بعدها به جام جم، جام کیخسرو، جام جهانبین و جام مقدس مشهور شد.
ظهور جام تا کنون پنج بار ثبت شده و هر پنج بار مسیر تاریخ عوض شده است. هر پنج نگهبان جام، به نوعی به جاویدانان اسطورهها پیوستند، هرچند عاقبتِ هر پنج نفر شوم بود.
نخستین صاحب جام، خود جمشید بود که رهبر قوم آریا در ایرانویج بود و وقتی دیگر نتوانستند در سرزمینهای یخزدهی شمالی زندگی کنند، آنها را به هند و ایران و شمال اروپا کوچ داد. اما همین کوچ، سرزمینهای بینالنهرین و ختن و بربرهای شمال اروپا را همسایهی قلمرو او کرد و آن فراوانی و برکت، طمع همسایهها را برانگیخت. ضحاک جمشید را کشت.
دو هزار سال بعد، جام به دست کیخسرو پسر سیاوش رسید. کسی که جنگهای خونینِ چندصدسالهی دو قوم آریایی ایرانی و تورانی را تمام کرد و تا مدتها صلح و آرامش را در تمام مناطق شرق نجد ایران برقرار کرد. این صلح زمینه را برای ظهور زرتشت و تأسیس امپراتوری عظیم ماد و پارس فراهم کرد. در افسانهها آمده که کیخسرو به جاویدانان پیوست و در آخرالزمان دوباره ظهور میکند تا در حکومتی پنجاهوهفت ساله به همراه سوشیانت، عصر طلایی را به زمین برگرداند.
سومین نگهبانِ جام، سلیمان نبی بود که از قومی کوچک، تمدنی ساخت که بر تمام سیر تاریخ بعد از خود تأثیر گذاشت و جام با نام خاتم یا نگین سلیمان در داستانها ماند. قوم یهود بعدها جام را گم کرد و آوارهی جهان شد.
هزار سال بعد، جام به مسیح رسید که تأثیرش بر تاریخ بشر انکارناپذیر است. جام در داستان شام آخر مسیح و ماجراهای جام ورجاوند باقی مانده است. یوسف رامهای جام را از بیتالمقدس به انگلستان برد و در آنجا به دست نگهبان پنجم رسید: آرتورشاه. شخصیتی نیمهافسانهای که تمدن آن جزیره را نوسازی کرد و زمینهساز پیدایش امپراتوری بریتانیا شد.
بعد از حلقهی افسانههای آرتوری، جام ورجاوند در هیچ افسانه یا گزارشی ثبت نشده و حکمتی که بر آن نقش بسته بود، از دست بشر خارج شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر